بعد رفتنت
یه دنیا بعد رفتنت فهمیدن که چقدر
دوست داشتم:))
درست در آخرین لحظه ها
که میخواهید رویاهای خود را
به خاک بسپارید
خبر خوبی خواهد رسید ..
بوی جان می آید اینک از نفس های بهار
دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار
با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”
با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”
شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . .
http://www.vechat3.ir/chat
گاهی غافلیم …
از دوچرخه در انبار افتاده و کهنه ای
که هنوز میتواند
چرخ زندگی کودکی را بگرداند؛
روزها باخنده های بلند
و شبها باامیدواری
و همه ی دلخوشی اش بشود
“بیا اهل بخشیدن باشیم”
http://www.vechat3.ir/chatدر زندگی
به هیچ کس اعتماد نکن
آیینه با تمام یک رنگیش
دست چپ و راست را
به تــو
اشتباه نشان می دهد
http://www.vechat3.ir/chatباید
کسی باشد
برای دوست داشتن
کسی باشد
که وقتی
تمامت را
گوشه ای گم می کنی
بیاید…
پیدایت کند!
http://www.vechat3.ir/chatارزويي كن ... گوشهاي خدا پر از ارزوست و دستهايش پر از معجزه
ارزويي كن... شايد كوچكترين معجزه اش ارزوي تو باشد
اجابت ارزوهاي شما دوستان را در شب ارزوها ارزومندم
http://www.vechat3.ir/chat
“مهربانی”
مهمترین اصل “انسانیت”است
اگر کسی از من کمکی بخواهد
یعنی من هنوز روی زمین ارزش دارم !
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!
نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
دنیا اونقدر کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …
باز “جمعه” با همان منوی همیشگی اش!
چشمانی که ولگرد خیابانهای بی تو شده اند
خاطراتی که بهانه های تنهاییم را دست به ڪمر زده اند
شاید جمعه منم!
که زماڹ روی دستم باد ڪرده
و تا ابد تاریخ انقضا خورده
که صبح تا شب جای خالیت را دوره ڪنم
و در آزمون هر شب نبودنت
چناڹ بیفتم ڪه
بمیرم!
جمعه منم!
که ملودی خنده هایت در دلم تاب می خورد
دردت به جانم:
تو هم که نیستی
اصلا بگذار ساده اش ڪنم
عجب زهر ماری ست جمــــــــــعه .
هزار مرتبه ۹۰۰ جمله ی عاشقانه را در ۸۰۰ جای مختلف و پیش ۷۰۰
نفر مطرح کردم ۶۰۰ نفر آنها آنرا پسندیدند و ۵۰۰ نفر آنرا به
۴۰۰ زبان مختلف و ۳۰۰ کتاب و ۲۰۰ برگ توصیف
کردند ۱۰۰ دفعه برای تو در ۹۰ روز متوالی
۸۰ مرتبه خواندم تو ۷۰ جمله ی مرا
به ۶۰ بهانه ۵۰ روز روزی
۴۰ بار تکرار کردی
۳۰ تای
آنرا آموختی
پس از ۲۰ بار خواندن ۱۰ مرتبه تکرار کردی من از تو ۹ سوال
کردم و تو ۸ مرتبه به ۷ سؤال من ۶ جواب در فاصله ی
۵ روز دادی ۴ مرتبه تو را در ۳ قرار دعوت کردم
۲ ساعت خواهش کردم تا ۱ بار گفتی
"دوستت دارم"
http://www.vechat3.ir/chatﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﺍﻭ ﻧﻤﮏ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻧﻤﮑﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﺣﺎﻝ، ﺍﻭ ﻫﺴﺖ ﻻﯾﻖِ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ
ﻻﯾﻖِ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﭘَﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺴﺖ ﺍﺯ ﻣِﯽ ﻭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﺪﺳﺖ
ﺯﯾﺮﺳﯿﮕﺎﺭﯾﻢ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟!
ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ، ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺁﻧﺮﺍ ﺷﮑﺴﺖ!
ﭘُﺮ ﺯِ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ.. ﺭﺍﺳﺘﯽ
ﻋﮑﺴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ؟؟
ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﮑﺴﺖ . . .
http://www.vechat3.ir/chatمـــــــــــــرد است دیگر...
گاهی تند میشود
و گاهی عاشقانه میگوید..
مـــــــــــــرد است دیگر..
غرورش آسمان
و دلش دریاست...
تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد...؟
تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده...؟
تو چه میدانی???!!!!......
از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش...؟
مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و مـــــــــــــرد
گـمان میـکردم قـانع بـاشی
و بـه شـکستـن دلـم اکتـفا کـنی
نه ایـنکه فستـیـوالـی از دروغ به راه بـینـدازی
و در آخـر بـگویـی :
“میـروم تا اذیـت نـشوی بـهتـرین مـن!”
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمت
ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت
در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت
می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت
می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
باران اگر می دانست که با هر بار باریدن
یک مرد را در گوشه ای از این شهر
ساعت ها به جزیره افکارش تبعید می کند
هیچ وقت نمی بارید …!
باران خودش هم نمی داند
که می تواند این همه بی رحم باشد
http://www.vechat3.ir/chatیادته زیر گنبد کبود دوتا رفیق بودیم
و کلی حسود ؟
تقصیر اون حسودا بود که حالا
ما شدیم یکی بود یکی نبود …
http://www.vechat3.ir/chatاگه دیدی کسی از تنهایش لذت میبره
بدون راز قشنگی توی دلش داره
و اگه تونستی حریم این تنهایی رو بشکنی
بدون تو از رازش قشنگ تری
http://www.vechat3.ir/chatیکی بود یکی نیود
من بودمو اوبودو اعتماد
مابودیمو پیمانو قسم
باهم نبودیم اما بودیم باهم
معصوم بود و معصومیت نبود
ما بودیم و حرفهای نگفته ی زیبا،رازهای پنهان پیدا
اومن می شد.من اومی شدم.
نقشها را بازیچه کرده بودیم...
قرار رفتنمان شد آخربودن
تا آخر بودن قرارگذاشته بودیم اما...
****
حیف!
حقیقت نبود پیمانمان
دل بازی بهانه ی یافتن حقیقت!
حقیقت آمد.خیلی زشت بود
قصر ظاهر اعتماد فرو ریخت
حبابی بر آب بود
حرمت هم با آن شکست
معصومیت از دست رفت
من هم شکستم
اوهم...
از هم گسستیم وگسسته شد حرمت
حالا
یکی هست و یکی نیست
یکی ماند و یکی نماند
یکی شکست یکی...
من دلتنگ روزهای بیخبری و سادگی
اوماند و من رفتم
http://www.vechat3.ir/chat